هنوز به زندگی عادی برنگشته ایم

به گزارش وبلاگ همه خوبا، بعد از گذشت چند ماه هنوز زندگی عادی به بعضی از مناطق سیل زده بازنگشته و سرخی سیلی این فاجعه همچنان بر صورت بسیاری از ایرانیان نقش بسته است.

هنوز به زندگی عادی برنگشته ایم

به گزارش وبلاگ همه خوبا، روزنامه ایران نوشت: تنها 5 روز بعد از تحویل سال نو، خبر فاجعه ای بزرگ به گوش رسید. حادثه ای که زندگی بسیاری از ایرانی ها را زیر و رو کرد. سیلی خانمان برانداز، دار و ندار خیلی از هموطنان ایرانی را در 5 استان کشور به یغما برد.

لرستان یکی از همین استان ها بود که سیل بیشترین خسارت ها را به آن وارد کرد. قدم در راستا خرم آباد به پلدختر که می گذاری کافی است به پایین جاده نگاهی بیندازی تا در عمقی بسیار دورتر از سطح جاده، رودخانه آرام کشکان را ببینی. فاصله به حدی زیاد است که تصور هجوم آب به سطح جاده دور از انتظار بود چه برسد به اینکه سیل به خانه رسیده و تا سقف را هم بگیرد. حتماً همه به خاطر دارید که چند خانه توسط آب شسته شده بود یا روستاهایی کاملاً از بین رفته و به نابودی کامل رسیدند.

در امتداد راستای که جاده ای ترانزیتی است هر چند کیلومتر گله به گله تجمع ماشین آلات راهسازی به چشم می خورد، ولی این جاده ترانزیتی دست کمی از جاده های خاکی ندارد. بعد از حدود 4 ماه همچنان یکی از راه های مواصلاتی اصلی استان، خطرناک و پر از سنگلاخ است طوری که کاملاً صعب العبور است. جاده ای که روزگاری یکی از زیباترین جاده های کشور به شمار می رفت، امروز علاوه بر اینکه به سنگلاخی تبدیل شده بلکه تابلویی دلگیر از روستاهایی است که تقریباً به خاطر شدت خرابی های سیل خالی از سکنه شده اند.

روستاهای طالبی، تنگه تیر و بخش رئیسیان خسارت های زیادی دیده اند که درصد بسیاری از آنها غیرقابل جبران هستند. چم مورت را هم در همین راستا می بینیم، روستایی که در محاصره کامل سیل قرار داشت اما امروز آب آرام و بی صدا آن قدر دورتر از روستا واقع شده است که اگر خبری از آن روزها نداشته باشی محال است حتی در خیال هم بتوانی تصور کنی روزی این روستا را آب داشت با خود می برد.

بعد از حدود 3 ساعت ون سواری وقتی دیگر کاملاً به خاطر پایین و بالا رفتن در نتیجه سنگلاخی بودن جاده دل و روده ام کاملاً به هم گره خورده، می روم تا درباره وضعیت زندگی مردم پلدختر گزارشی تهیه کنم. بگذریم از اینکه مجبورم برای تک تک مردمی که مستأصل به نظر می آیند شرح دهم که من فقط یک خبرنگارم و پست و مسئولیتی ندارم. قبل از هر چیز این را بگویم که در تمامی مناطق سیل زده لرستان وقتی پیاده در حال قدم زدن هستی مردم با دیدن هر غریبه ای با شوق به سمت ات می آیند و عاجزانه با بیان مسائل خود که در 99 درصد موارد از جنس معیشتی هستند، درخواست یاری می نمایند.

خانم قوچی پیرزنی 60 ساله از بین جمعیت جلو می آید، از روستای مورانی اطراف پلدختر است. وسایل خانه اش را آب برده و وضعیت خانه هم برای زندگی تعریفی ندارد حتی با ماشین هم نمی توان راستا خانه را طی کرد. می گوید که به لحاظ خوراکی مردم خیلی یاری نموده اند اما لوازم خانگی ندارد. دولت و نیروهای هلال احمر برنج و روغن و لوازم بهداشتی و اقلام غذایی داده اند اما از لحاظ لوازم خانه در مضیقه شدید است. خانم تیموری هم عاجزانه می گوید 4 فرزند یتیم دارد و بهزیستی هم هیچ یاریی ننموده. در پلدختر زنان و مردان زیادی برای دریافت یاری، همچنان منتظر رسیدن دست های یاریگر هستند. خانم نصیری هم که ماهی 500 هزار تومان اجاره خانه می دهد، همسر کارگری ساده است که در این گرمای وانفسا هنوز نتوانسته یخچالی ساده برای خانواده دست و پا کند. پیرزنی که ساکن وره زرد و خود سرپرست است، جلو می آید و با نگاه و صدایی مستأصل می گوید که تنها یاریی که به او می گردد 100 هزار تومان ماهانه از کمیته امداد است.

در لرستان بسیاری از خانواده ها مستأجر هستند و نمی توانند از وام های 15 میلیونی و 5 میلیونی دولت در جهت یاری به سیل زده ها استفاده نمایند؛ چون در یک خانه با دوخانوار این وام تنها به یک نفر تعلق می گیرد. مهتاب مظفری هم که مستأجر است همین مشکل را دارد و می گوید تنها یاریی که به خانواده اش شده به لحاظ موادغذایی بوده.

مرد جوانی که در ضلع غربی رودخانه پلدختر ساکن است درست در محلی که شدیداً تحت تأثیر سیل قرار داشت فیلم آن روزها را نشانم می دهد. بی اغراق خانه کاملاً در آب فرو رفته و گل و لای همه وسایل را از بین برده بود. هر چند هنوز با بیان خاطرات تلخ آن روزها چشمانش تر می گردد اما می گوید: از حق نگذریم وام های با سود 4 درصد که در دو مرحله 15 میلیونی یعنی 30 میلیون تومان داده شد، باعث شد خانه را بازسازی نموده و درصد زیادی از مسائلم حل گردد به غیر از این مبلغ دو مرحله هم وام 5 میلیون تومانی بلاعوض یعنی به میزان 10 میلیون تومان دریافت کردم.

در پلدختر دمای هوا به 42 درجه رسیده و تحمل این گرما واقعاً بدون خنک نماینده و کولر غیرممکن است. خیلی از خانواده های سیل زده پلدختر هنوز از داشتن کولر محروم هستند. در پلدختر در کنار خانه هایی که به تلی از خاک تبدیل شده اند، استادیوم سرمالیان به چشمم می خورد که هیچ بقایایی از آن دیگر به چشم نمی خورد جز تلی خاک. دبیرستان پسرانه شاهد هم دست کمی از یک خرابه ندارد. بعید است در این مدت باقی مانده تا مهرماه بتوان درهای مدرسه را دوباره باز کرد. علاوه بر پلدختر روستاهای اطراف هم خسارت های جدی دیده اند. دو روستای خرس در اولیا و بابازید کاملاً نابود شده اند و مردم در کوشش هستند که خانه های خود را بسازند و همچنان در چادر زندگی می نمایند.

به جای پول می خواهم زائر کربلا شوم

در میان ازدحام جمعیتی که برای امرار معاش درخواست یاری داشتند، زن جوانی همراه با پسربچه ای یک ساله مدام تکرار می کرد: من پول نمی خوام، دلم می خواد برم کربلا توجهم را جلب کرد. جلو رفتم. با تعجب خواستم داستانش را تعریف کند. گفت: ساکن خیابان انقلاب 12 هستم، فرش و قالی ندارم، امروز قرار است یک فرش بگیرم. خیری ظرف های خانه را تأمین کرد اما یخچالم کاملاً خراب شده. حدود سه ماه است که با این طفل معصوم در رطوبت و خرابی زندگی می کنم. با این همه درخواست هیچ یاریی ندارم و فقط دلم می خواهد راهی کربلا شوم.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "هنوز به زندگی عادی برنگشته ایم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "هنوز به زندگی عادی برنگشته ایم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید